Javad Mahdavi

The Personal Blog of Javad Mahdavi

The Personal Blog of Javad Mahdavi

Javad Mahdavi

The Personal Blog of Moahamad Javad Mahdavi
وبلاگ شخصی محمد جواد مهدوی

صفحه ای برای جبران هر آنچه که به تحریر درنیامد...!

در شبکه های اجتماعی

twitter Instagram twitter
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۶:۴۸ - مُسـافِــــ ـری ا‌ز دِیـــارِ بِـــــی کَسِیــ
    🤕🤕

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «javadmahdavi» ثبت شده است

در بغض فرو رفته
در وحشتِ تنهایی
یک گوشه در این عالم
یک گوشه ی تنهایی

 

یک گوشه در این عالم
صد بار ترک خورن
صد بار دعا کردن
یک روز تو می آیی...؟!

 

صد بار دعا کردن
در حسرتِ این تفهیم
مستغرق این اغما
افسوس ، نمی آیی...

 

مستغرق این اغما
سرگرمِ کسی بودن
سرگرم شدن با تو
سرگرمِ تن آسایی

 

سرگرم شدن با تو
سرمست شدن از هیچ
هی جرعه از این خالی
هی فرضِ تو اینجایی...!

 

هی جرعه از این خالی
هی فحش به هر چیزی
مبهوت و فرومانده
یک مرده ی سرپایی

 

مبهوت و فرومانده
مبحوس شده در خویش
با ترس،عقب رفتن
با لرز،خود ارضایی

 

با ترس عقب رفتن
شلیک شدن در خود
ترسیده از این رویا
بی میل به فردایی

  

ترسیده از این رویا
زندانیِ این دنیا
دنیاست؟نمی دانی!
رویاست که اینجایی!

 

دنیاست؟نمی دانی
یا برزخِ نفرینی
با نفرت از این کابوس
با ماه هم آوایی

 

با نفرت از این کابوس
از خواب،گریزانی
متروک در این بی حد
در یافتنِ جایی...

 

متروک در این بی حد
گم گشته ی تاریکی
در خشمِ خیابان ها
سرگشته و بی نایی

 

در خشم خیابان ها
مصلوب شدن بر خویش
بر دارِ خودت آویز
یک مرده ی بینایی

 

بر دار خودت آویز
فریاد کنی مسکوت
یک منزجر مظلوم
تبعیدیِ دنیایی

 

یک منزجر مظلوم
مدفونِ همین خاکی
در بغض فرو ماندی
در وحشت تنهایی...

محمدجوادمهدوی - 10 دی ماه 1397

اید جدی جدی باید از بقیه ی دنیا جدا باشم !!

کسی پیدا نمیشه که بتونه منو بفهمه 

خیلی سخته البته ؛ آدمِ عجیب و غریب ( و احیاناً مزخرفی ) مثل من که فهم احوالاتش مثل حل یک معادله با صد ها مجهوله

گاهی ولی پیدا میشن کسایی که میان توی زندگیم و مدتی حس میکنم شاید همون آدمیه که سالها منتظرش بودم

اما صد افسوس که بعد از یه مدتی ، سالی ، ماهی ، هفته ای ... دلسرد میشم از امید به فهمیده شدنم ، به بودنشون ، به بودنم ، به خوب شدنم !!

خودشونم خسته میشن ...

اینهمه آدم باحال ، چه دیوونه ای پای عجیب ترین آدم شهر میمونه ؟!

گناه من تفاوتمه :(

من با دنیای اطرافم فرق دارم و توی شهر گنجشک ها یه کلاغ کاری جز گوشه گیری نمیتونه بکنه

دیگه کم کم دارم امیدم به بودن کسی که حال منو بلد باشه رو از دست میدم

باید زندگی کنم

باید بمیرم

...

!

ذره ذره جان من بر باد رفت...

یه عکس یادگاری و قدیمی ، چند سال پیش در چنین روزی!

یاد باد آن روزگاران ، یاد باد . . . !

(شهر دامنه از توابع استان اصفهان)

me