Javad Mahdavi

The Personal Blog of Javad Mahdavi

The Personal Blog of Javad Mahdavi

Javad Mahdavi

The Personal Blog of Moahamad Javad Mahdavi
وبلاگ شخصی محمد جواد مهدوی

صفحه ای برای جبران هر آنچه که به تحریر درنیامد...!

در شبکه های اجتماعی

twitter Instagram twitter
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۶:۴۸ - مُسـافِــــ ـری ا‌ز دِیـــارِ بِـــــی کَسِیــ
    🤕🤕

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «The loser» ثبت شده است

مفهوم پیروز و بازنده بین انسان ها خیلی بد جا افتاده متاسفانه

در نظر همه ی انسان ها افراد مشهور ، ثروتمند یا سیاست مدارانی که در راس قدرت هستند معمولاً افرادی پیروز و موفق تعبیر میشن و نقطه ی مقابل اون انسان های شکست خورده ی بدبخت!

ولی من فکر می کنم شاید اگه وقتی توی پنجاه یا شصت سالگی در اوج شهرت ، ثروت و قدرت باشم و به گذشتم نگاه کنم ممکنه جز شکست و باخت هیچی نبینم !!

همیشه دیدگاهم نسبت به دنیا غیر مادی بوده و این واسه من یه باور شده.هیچ وقت به خودم اجازه ندادم فقط با مادی گرایی مطلق به دنیا نگاه کنم و همین موضوع شاید توی این زمونه بزرگترین اشتباه من بوده!

وقتی توی سرزمین گرگ ها زندگی میکنیم این اصرار ما به اهلی بودن، عامل اصلی شکست ماست . . .!

این دیدگاه غیر مادی من ، مفهوم شکست و پیروزی رو واسم تغیر داد.جنگِ منه سرباز هم مثل بقیه ی لشکرِ آدمیان سرِ ثروت و قدرته ، شاید ؛ آره ولی شکست و پیروزی رو هیچ وقت با رسیدن یا نرسیدن به این دو تعبیر نکردم.

به نظرم اون وقتی که آدم توی یه نقطه ای وایسه که آدمای زیادی رو دورو برش ببینه اما کاملاً حس کنه که تنهاست و هیچکسو بجز خودش نداره ، "اوج شکست" محسوب میشه! اون جایی که از همه ی دنیا " یک ساعت فکر راحت " آرزوی اولت باشه می تونی به خودت تبریک بگی که تو یک بازنده ی به تمام معنایی!! اون وقتی که از اعماق وجودت حس کنی که روی قلبت چروک افتاده تو یه بازنده ای و اینو هیچ حساب بانکی ، پست دولتی یا شهرت جهانی نمی تونه تغییر بده !!

 

bazande

 

افسوس اینجاست که ما سالهای سال در تکاپوی رسیدن به چیز هایی هستیم که در نهایت داشتنِ اونا رو خوشبختی نمی دونیم!!!

ما جوونی خودمون رو حروم می کنیم تا به چیز هایی که میخوایم برسیم و وقتی توی کهنسالی به اونها رسیدیم حسرت روزهای جوونی رو میخوریم!! یک تسلسل احمقانه!

 

به یه جایی میرسی که میبینی یه شهر متروکه شدی ، بودن هیچ کس خوشحالت نمی کنه ، نبودنش اما شاید ناراحت ترت بکنه ! هیچ معجزه ای لبخند روی لبت نمیاره ، نه امیدی مونده ، نه زندگی نه امید به زندگی. درخت های خشکیده ی وجودت آخرین قطره های باقی مونده رو از خاطره هات تغذیه میکنن !! اون وقت فقط تویی و خاطره ها ...